11 فیلم از بهترین فیلم های اکران شده تمام دوران

1) بیگانگان
نبوغ دنبالهدار فیلم بیگانه جیمز کامرون این بود که سعی نکرد فیلم اصلی را به عنوان یکی از بهترین فیلمهای ترسناک معرفی کند. در عوض، او بیگانه (و به طور قابل توجهی، ریپلی) را به ژانری متفاوت منتقل کرد و یکی از بهترین فیلم های اکشن را خلق کرد. این نیز یک استعاره از ویتنام است. و همچنین یکی از ماندگارترین فیلم های نقل قول.
2) بلید رانر
دکارد توسط رئیس پلیس (امیت والش)مجبور می شود به شغل قدیمی خود به عنوان شکارچی رپلیکانت ادامه دهد. ماموریت او: حذف چهار رپلیکانت فراری از مستعمراتی که به زمین بازگشته اند. قبل از شروع کار، دکارد به شرکت تایرل می رود و با ریچل آشنا می شود، دختری رپلیکانت که عاشقش می شود.
3) پارک ژوراسیک
زمانی که دایناسورها برای اولین بار بر فیلم زمین حکمرانی کردند، این کار را به شیوه ای استاپ موشن تند و تیز انجام دادند که در عین اینکه به طرز جذابی مؤثر بود، نیاز به مقدار زیادی تعلیق ناباوری داشت. هنگامی که استیون اسپیلبرگ آنها را به Isla Nublar بازگرداند، برای اولین بار احساس کردیم که آنها می توانند حیوانات واقعی باشند و نفس بکشند (بر خلاف هیولا). و این به همان اندازه به لطف کار خیره کننده انیماترونیک استن وینستون به CGI پیشگامانه ILM است.
4) پدرخوانده قسمت دوم
TGPII که اغلب به عنوان بهترین دنباله تاریخ ذکر می شود، همانطور که هیچ کس تا به حال آن را نامیده است، به طور دقیق تر به عنوان دنباله توصیف می شود. در یک شاهکار روایی، به موازات تثبیت قدرت مایکل (آل پاچینو) با اوج گیری پدرش ویتو (رابرت دنیرو) است. پیروزی یکی که راه را برای فساد کامل دیگری هموار می کند.
5) بازگشت به آینده
بخشی از داستان علمی-تخیلی، بخشی فیلم درگیری فرهنگ نسلی، بخشی درام خانوادگی عجیب و غریب (که در آن قهرمان پس از اینکه مادرش در هوس با او افتاد، باید وجود خود را نجات دهد، اووو)، بازگشت به آینده همچنان موفق می شود علیرغم زمان ماندگاری داشته باشد. خیلی ریشه در زمان دارد. و ممکن است بهترین عنوان را در کل این لیست داشته باشد.
6) مکس دیوانه: جاده خشم
در آن سگ پیر جورج میلر ترفندهای جدیدی را به هالیوود آموخت. میلر با خلاص شدن از فیلم تعقیب و گریز به ملزومات اولیهاش (طرح داستان این است: فرار کن… سپس دوباره فرار کن!)، میلر به طرز ماهرانهای روایت را از طریق برخی از شگفتانگیزترین و باشکوهترین صحنههای اکشن اپرایی که در یونکس دیدهایم ساخته است. ضمن اینکه اطمینان میدهد که شخصیتهای زن او قویترین شخصیتهای فیلم هستند. Furiosa شارلیز ترون و عروس سابق Immortan Joe وارث دنیای “کشته شده” توسط مردان هستند… بررسی Empire درباره Mad Max: Fury را بخوانید.
7) جنگ ستارگان
کوکتل جورج لوکاس از فیلم های فانتزی، علمی تخیلی، وسترن و جنگ جهانی دوم مانند همیشه از نظر فرهنگی فراگیر است. این از نظر افسانه ای بسیار قدرتمند است، به مرور زمان احساس می کنید که می تواند به یک دین واقعی تبدیل شود…
8) دوستان خوب
جایی که کاپولا ما را درگیر سیاست نخبگان مافیایی کرد، مارتین اسکورسیزی ما را به دنیای خائنانه اما فریبنده سربازان پیاده اوباش کشاند. و صداقت آن به اندازه طغیان ناگهانی خشونت (معمولاً توسط جو پشی) تأثیرگذار بود. نه تنها از طریق روایت هنری هیل (ری لیوتا)، بلکه از دیدگاه کارن (لورین براکو) نیز: وقتی هنری به او تفنگی میدهد تا مخفی شود، او اعتراف میکند که «من را روشن کرد».
9) Raiders Of The Lost Ark
در سال 81، باید به نظر میرسید که به نظر میرسید: خالق جنگ ستارگان با کارگردان Jaws همکاری میکند تا یک ماجراجویی غرشآلود و به سبک باند با بازی مردی که نقش هان سولو را بازی میکند، بسازد که در آن آدمهای بد هستند. بدترین (نازی ها) و مک گافین یک جعبه طلایی بزرگ است که قدرت خدا را آزاد می کند. هنوز هم به نظر می رسد عالی ترین سطح است.
10) Avengers: Infinity War
این بزرگترین رویداد متقاطع در تاریخ سینما و بزرگترین صخرهای بود که هرگز شاهد آمدن آن نبودیم. پس از ده سال و هجده فیلم، مارول زمانی که تمام قدرتمندترین قهرمانان زمین (و چندین قهرمان دیگر) را در برابر خود تایتان دیوانه متحد کرد، فیلمسازی ابرقهرمانی را به سطح جدیدی ارتقا داد – و به طرز باورنکردنی، ویرانگر، شکست خوردند. جنگ اینفینیتی شخصیتهای بسیار دوستداشتنی را در مدار یکدیگر قرار داد و با سرعتی سرسامآور بین سیارهها در حال چرخش بود، در حالی که انتقامجویان ناامیدانه تلاش میکردند تا تانوس را از کلیک کردن بر انگشتانش و پاک کردن نیمی از جهان بازدارند. اکشن دیدنی، لحظه های مشت به هوا و نبردهای بزرگ، همانطور که همه چیز باید باشد، با تعاملات خنده دار و احساسات دردناک کاملاً متعادل هستند. سینما خیلی بزرگتر یا بهتر از این نمی شود.
11) تخیلی پالپ
اگر Reservoir Dogs یک کارت تلفن پر از خون بود، Pulp Fiction شاهد بود که کوئنتین تارانتینو درب ورودی ما را از لولاهایش لگد می زند – و سپس برای انجام این کار با چنین قدرت لعنتی مورد تشویق قرار گرفت. تأثیرات متعدد خود را روی آستین خود میپوشید و در عین حال کاملاً، بهطور نیروبخشی تازه و جدید احساس میشد. ما خوشحالیم؟ آره خوشحالیم
12) آرواره ها
هنگامی که یک زن جوان در نزدیکی شهر توریستی نیوانگلند در جزیره آمیتی توسط یک کوسه کشته می شود، رئیس پلیس مارتین برودی (روی شیدر)می خواهد سواحل را ببندد، اما شهردار لری ووگان (موری هامیلتون)بر او غلبه می کند، زیرا می ترسد که از دست دادن درآمد توریستی شهر را فلج کند.
مت هوپر (ریچارد دریفوس)و کاپیتان کشتی گریت (رابرت شاو)به برودی پیشنهاد کمک می کنند تا جانور قاتل را دستگیر کند و این سه نفر در یک نبرد حماسی از انسان در مقابل طبیعت شرکت می کنند.
13) رستگاری در شاوشنک
آغوش گرم و چرمی روایت مورگان فریمن… غلغله ی اطمینان بخش گری کوپرش در چهره ی تیم رابینز… عجیب است که فیلمی که چنین خشنی و تراژدی را در خود دارد، همیشه احساس خوبی داشته باشد – حتی اگر فکر کنید عجیب تر است. این یک شکست در باکس آفیس در زمان اکران بود. تعداد کمی از اولین کارهای کارگردانی اینقدر ماهرانه ساخته شده اند. پس جای تعجب نیست که فرانک دارابونت هنوز نتوانسته است در صدر آن قرار گیرد.